بهار عجم
بَهارِ عَجَم، فرهنگ فارسی گردآوردۀ لاله تیكچند، متخلص به بهار و مشهور به منشی رای لالهتیك چند بهار، شاعر و ادیب سدۀ 12ق /18م هندوستان. تاریخ آغاز تألیف بهار عجم به درستی معلوم نیست، اما با توجه به اینكه مؤلف مدت 20 سال سرگرم نوشتن آن بوده است و از سوی دیگر بر اساس ماده تاریخ «یادگار فقیر حقیر بهار» (1152ق) كه در پایان كتاب به عنوان سال پایان تألیف ذكر شده است، احتمال میرود سال آغاز تألیف 1132ق /1720م باشد (نک : بهار عجم، 1 /2، نیز 2 /512؛ داعی الاسلام، 5 /43؛ گارسَن دو تاسی،I /281).
لاله تیك چند بهار ساكن دهلی، و از طبقۀ كهَتری (كشتری) هندوان بود و از سوی دربار دهلی عنوان «رای» به او اعطا شده بود. وی از شاگردان سراجالدین آرزو و شیخ ابوالخیر الله وفایی بود و با فتح علی حسین گردیزی و میرتقیمیر نیز روابط دوستانهای داشت. گفتهاند كه لاله تیك ظاهراً با هدف گردآوری اصطلاحات و واژههای فارسی رایج در ایران، به این سرزمین سفر كرده است. او در 1180ق /1766م در دهلی درگذشت (عبدالله، ادبیات...، 163؛ ریو، II /502؛ نیز گارسن دو تاسی، همانجا). به جز بهار عجم آثار دیگری نیز از وی بر جای مانده كه از جملۀ آنهاست: جواهر الحروف، نوادر المصادر، ابطال ضرورت (بهار عجم، 1 /3؛ داعی الاسلام، همانجا؛ عبدالله، «لغات...»، 395) و نیز بهار بوستان در شرح بوستان سعدی كه در 1927م در لكهنو به چاپ رسیده است. بهار عجم در پی اهمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان ادبی و رسمی دربار سلاطین مغولی هند، و احساس ضرورت برای تألیف لغتنامهای در شناخت زبان فارسی معیار در سرزمین هند، فراهم آمده است (نک : همو، ادبیات، 94).
فرهنگ بهار عجم از لحاظ جامعیت تركیبات و اصطلاحات و كنایات و عبارات نادر و غیر معمول، معانی واژهها و تمایز آنها و به ویژه آوردن شواهد بسیار از شعرای فارسی زبان و نیز از آنجا كه مرجع مناسبی برای فرهنگنویسان دورههای بعد بوده است، دارای اهمیت بسیار است (نقوی، 154؛ گارسن دو تاسی، I /282). این فرهنگ مشتمل است بر حدود 10هزار كنایه، اصطلاح، ضربالمثل و واژههای مفرد و مركب فارسی، واژههای عربی، تركی و نیز واژههایی كه از زبانهای دیگر وارد زبان فارسی شده است. ترتیب واژهها الفبایی است و این ترتیب از نخستین تا آخرین حرف هر واژه رعایت شده است. حرف نخست، باب، و حرف دوم، فصل نامیده میشود و تركیبات، كنایات و استعارات مربوط به هر واژه به صورت مدخل مستقل بعد از همان واژه نقل شده است (نک : 1 /2، جم ؛ گارسندو تاسی، همانجا).
از جمله منابع مورد استفاده در تألیف بهار عجم میتوان از این آثار یاد كرد: تنبیه الغافلینِ سراجالدین علی آرزو، رسالۀ مختصر میرمحمد افضل ثابت، و دواوین و فرهنگهای متقدمان و متأخران كه مؤلف به اشعار و مندرجات آنها استناد كرده، و فهرست آنها را در پایان دیباچۀ كتاب آورده است. مؤلف همچنین در تجدید نظر مجدد كتاب، مندرجات مصطلحات الشعرای محقق وارسته، رسالۀ مخلص كاشی و رسالۀ دیگری را كه نام مؤلف در آن درج نشده، به كتاب خود افزود (نک : 1 /3-4؛ قس: احمد، 3 /64، كه تمام مصطلحات الشعرای وارسته در بهار عجم درج شده است).
بهار عجم مأخذ فرهنگهایی همچون لغتنامۀ دهخدا، آنندراج، آیین عطا از ندرت كشمیری و خزانۀ اللغات سید جمیل سهسوانی بوده است و یكی از مراجع محققانی همچون ربوك در ملحقات برهان قاطع، و فولرس در تألیف لغتنامۀ او به شمار میآید (نک : ه د، 2 /235-236؛ دانشنامه...، 4 /517، 2530-2531؛ راشدی، 4 /1595؛ عبدالله، «لغات»، 579، 583-584؛ گارسن دوتاسی، I /281؛ ریو، II /503).
این فرهنگ از زمان حیات مؤلف بارها در هند و نیز در 1380ش به كوشش كاظم دزفولیان در تهران به طبع رسیده است. همچنین در 1852م با عنوان مصطلحات بهار عجم و در 1898م در حاشیۀ مصطلحات الشعرای وارسته با نام «خلاصۀ بهار عجم» چاپ شده است. یكی از شاگردان لاله تیك چند به نام اندرمن گزیدهای از این اثر را با عنوان منتخب بهار عجم فراهم آورده است (ایوانف،92؛ بانكیپور، IX /34-35).
مآخذ
احمد، ظهورالدین، پاكستان مین فارسی ادب، لاهور، 1977م؛ بهار عجم، لاله تیك چند بهار، لكهنو، 1334ق /1916م؛ داعی الاسلام، محمد علی، فرهنگ نظام، حیدرآباد دكن، 1305ش؛ دانشنامۀ ادب فارسی، به كوشش حسن انوشه، تهران، 1380ش؛ راشدی، حسامالدین، تذكرة شعرای كشمیر، كراچی، 1346ش؛ عبدالله، محمد، ادبیات فارسی مین هندوؤن كاحصه، لاهور، 1967م؛ همو، «لغات، زباندانی و زبانآموزی ...» تاریخ ادبیات مسلمانان پاكستان و هند، لاهور، 1972م، ج 5؛ نقوی، شهریار، فرهنگنویسی فارسی در هند و پاكستان، تهران، 1341ش؛ نیز: